زندگی مدرن، ما را در چرخهای بیپایان از سرعت، تکرار، روزمرگی و تکنولوژی گیر انداخته است؛ چرخهای که فرصت مکث، مواجهه، تامل و عمیق شدن را از ما میگیرد. شاید به همین دلیل باشد که رویدادهای تجربهمحور در سالهای اخیر نه فقط به عنوان یک گزینه تفریحی، بلکه در جایگاه یک ضرورت، گسترش پیدا کردهاند؛ ضرورتی برای فاصله گرفتن از روزمرگی و بازگشت موقتی به خود.
اما چرا تجربهمحور بودن را فقط به معنای سرگرمی یا فرار از روتین بفهمیم؟
تجربه میتواند یک «رخداد معنایی» باشد: لحظهای که فرد از جریان معمول زندگی فاصله میگیرد و با خود، دیگران و جهان در قالبی تازه روبهرو میشود.
[گُدار]، محصول جدید [جیوگی]، بر پایه همین ایده شکل گرفته است.
[گدار] چیست؟
گُدار مجموعهای از تجربههای معنادار است که سرگرمی را با مفاهیم علوم انسانی پیوند میدهد؛ تجربههایی که در کنار لذت و تعامل، فرصت مواجهه با معانی عمیق، گفتگو، بازاندیشی و رشد فردی را هم ایجاد میکنند.
پژوهشهای روانشناسی نشان میدهد یادگیری عمیق زمانی اتفاق میافتد که مفاهیم فقط شنیده نشوند، بلکه تجربه شوند.
از سوی دیگر، جامعهشناسی معاصر شهر هشدار میدهد که سبک زندگی مدرن، روابط ما را سطحی و زیست ما را از همیشه فردیتر کرده است.
و گُدار پاسخی است به این وضعیت:
خلق موقعیتهایی برای همراهی، همکاری، گفتگو و تجربه جمعی.
در گُدار هر تجربه تنها یک فعالیت فردی نیست؛ یک «رخداد اجتماعی کوچک» است
که در آن تصمیمگیریها، تعاملات و رابطهها بخشی از محتوای این تجربه را میسازند.
ما در گدار سه دسته کلی تجربه طراحی کردهایم:
۱. گِیم
بازیهایی فراتر از سرگرمی صرف!
«گیم»های گدار صرفا یک بازی یا فعالیت سرگرمکننده نیست؛ یک محیط یادگیری مشارکتی و اندیشهمحور است که با زبان بازی طراحی میشود.
هر گیم بر پایه یک مفهوم مهم در علوم انسانی ساخته شده، از جامعهشناسی و روانشناسی گرفته تا فلسفه، اخلاق، اقتصاد رفتاری یا نظریه تصمیمگیری و ...
در این بازیها، هدف تنها برد و باخت نیست؛
هدف تجربهکردن یک ایده است.
ارتباطی که در گیم شکل میگیرد، بیش از آنکه یک رقابت باشد، نوعی بازشناسی جمعی است:
شرکتکنندگان موقعیتهایی را تجربه میکنند که موقعیتهای واقعی زندگی را بازتاب میدهد؛ موقعیتهایی که در آنها باید تصمیم بگیرند، اعتماد کنند، مذاکره کنند و یا استراتژی بچینند.
به همین دلیل است که بازی در گُدار نقش یک «آزمایشگاه اجتماعی کوچک» را پیدا میکند.
جایی که آدمها رفتار خود و دیگران را در بستری امن، آزاد و جذاب مشاهده میکنند و بدون آنکه حس کنند «در حال یادگیریاند»، به فهمی عمیقتر میرسند.
۲. گشت
سفرهای آموزشی درونشهری و برونشهری!
گِشت در گُدار تنها یک سفر یا برنامه تفریحی نیست؛ یک تجربه آموزشی–زیسته است که در آن، حرکت در مکان با یادگیری عمیق و تعامل جمعی در هم تنیده میشود.
ایده اصلی گشت بر این فرض استوار است که فهم انسان از جهان، فقط در کلاس و کتاب شکل نمیگیرد، بلکه مواجهه مستقیم با فضا، مردم، تاریخ، محیط و روایتهایی که در دل مکانها نهفته است، این فهم را گسترش میدهد.
در گشتها، شرکتکنندگان همراه با مدرس یا تسهیلگر متخصص، موضوعات علوم انسانی را در بستری واقعی تجربه میکنند؛
به همین دلیل، گشت نه یک گردش، بلکه یک کاوش است، کاوشی در معنا.
شرکتکنندگان در تعامل نزدیک با مدرس، به فهم عمیقتری از موضوعات میرسند و در عین حال با افراد همدل و همدغدغه آشنا میشوند. حرکت در مکان، الگوهای توجه و درک را تغییر میدهد؛ به همین دلیل، هر گشت گُدار فرصتی برای وسعت بخشیدن به تجربه زیسته و البته تغییر زاویه نگاه است.
۳. گعده
نشستها و کارگاههایی برای گفتگو، یادگیری و تمرین مهارتهای جمعی و خلاقانه!
گعده در گُدار جایی است که گفتگو، اندیشه و تعامل جمعی در مرکز تجربه قرار میگیرد.
این رویدادها نه کلاس درس هستند و نه نشستهای خشک و رسمی؛ بلکه همان فضایی را میسازند که جامعهشناسان «فضای سوم» مینامند:
جایی میان خانه و محل کار که در آن روابط واقعی، مکالمههای معنادار و آشناییهای پایدارتری شکل میگیرد. در گعده های گدار، یک مهارت هنری یا خلاقانه را حول یک موضوع و معنای مشخص با هم تجربه و یا حول آن موضوع با هم گفتگو کردن را تمرین میکنیم. نکته مهم در این گعدهها این است که محتوا فقط ارائه نمیشود؛ ساخته میشود، آنهم با مشارکت همه افراد حاضر.
کارگاههای مهارتی این دسته هم میتواند گستره وسیعی از تجربیات خلاقانه و هنری مثل مجسمهسازی، نویسندگی، کلاژ و ... تا تجربیاتی مثل آشپزی یا ساخت پازل را در بر بگیرد.
اصل ثابت در گُدار
در تمام تجربهها یک محور اصلی وجود دارد:
هر تجربه با یک مفهوم علوم انسانی گره خورده است.
هدف این است که معنا را از قالب رسمی و آکادمیک بیرون بیاوریم و آن را در لحظههای خوشایند و روزمره زندگی قابل لمس کنیم.
گُدار مناسب چه کسانی است؟
گدار برای کسانی طراحی شده که به اهمیت مقوله «زمان» واقف هستند و میخواهند زمانشان را لذتبخشتر، معنادارتر و آگاهانهتر سپری کنند؛ برای کسانی که به تجربههای جدید، روابط عمیقتر و یادگیری مبتنی بر تعامل علاقه دارند.
در مسیر کشف تجربههای تازه،
بیگدار به آب نزنید!